سرزمين پارسيان
فرهنگ و گذشته آريایی
به نام خدا ابوشکور بلخی نزدیک به سال 291 - 300 هجری - در بلخ متولد شد . منوچهری چنین میگوید: از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی بوشکور بلخی و بوالفتح بُستی هکذی او جز آفریننامه شعرهای دیگری هم در قالبهای قطعه،قصیده و شاید غزل داشتهاست که از آنها تکبیتهایی به گونه پراکنده بهجای ماندهاست. شعرهای پراکنده او رادر کتابهایی چون لغت فرس اسدی، قابوسنامه، ترجمانالبلاغه، المعجم فی معاییر اشعارالعجم، مرصادالعباد، لبابالالباب عوفی و... میتوان یافت. آفرین نامه مضامین شعری ابوشکور به دشمن برت استواری مباد که دشمن درختیاست تلخ از نهاد
از شعرای نامآوری سده چهارم هجریاست که به زبانهای فارسی و عربی شعر گفتهاست. از زندگی و بیشتر شعرهای او چیز چندانی بهجای نماندهاست. او همروزگار با سامانیان میزیستهاست.
ابوشکور از مردم بلخ بوده و آفریننده مثنوی آفریننامه بودهاست. ابوشکور را شاعران سدههای پس از او در کنار و رده شهید بلخی و رودکی ستودهاند. برای نمونه
این اثر برپایه برآوردهای انجام شده و سنجش بیتهایی که از آن در فرهنگها به عنوان گواه بهرهبردهشدهاست دست کم دوسوم شاهنامه فردوسی بودهاست. از آفریننامه تنها سیصد و اندی بیت بهجایماندهاست. این اثر را که در حکمت و اندرز و پند بوده و در بحر متقارب سرودهشده را یکی از شاهکارهای زبان پارسی دانستهاند. آفریننامه را ابوشکور به نام نوح بن نصر سامانی به نظم کشیدهاست،
سرایندگان بسیاری پس از ابوشکور بلخی از مضامین شعر او بهره بردهاند و اعار تازهای را بر آن پایهها سرودهاند،برای نمونه در شعر زیر از ابوشکور:
درختی که تلخش بود گوهرا اگر چرب و شیرین دهی مر ورا
همان میوهٔ تلخت آرد پدید از او چرب و شیرین نخواهی مزید
ز دشمن گر ایدون که یابی شکر گمانبر که زهراست،هرگز مخور